پایگاه خبری تحلیلی اقتصاد بازار

امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403, 18 رمضان 1445, Thursday 28 March 2024
کد خبر: 20452
منتشر شده در پنج شنبه, 24 شهریور 1401 09:01
تعداد دیدگاه: 0

تورم تداوم افزایش سطح عمومی قیمت‌ها است. تورم را به‌وسیله تغییرات برخی شاخص‌های متناسب قیمت‌ها که عموما همان «شاخص قیمت مصرف‌کننده» است (CPI)، اندازه‌گیری می‌کنند. منظور از سطح عمومی قیمت‌ها...

تورم تداوم افزایش سطح عمومی قیمت‌ها است. تورم را به‌وسیله تغییرات برخی شاخص‌های متناسب قیمت‌ها که عموما همان «شاخص قیمت مصرف‌کننده» است (CPI)، اندازه‌گیری می‌کنند. منظور از سطح عمومی قیمت‌ها میانگینی از تمام قیمت‌های (البته در سبدی منتخب به نمایندگی از آنها) اقتصاد است که تغییرات آن منعکس‌کننده هزینه زندگی مردم است. البته چگونگی انتخاب سبد مهم است، در سال‌های نه چندان دور متولی محاسبه نرخ تورم برای مثال نردبان چوبی را در قسمت کالایی و حمام عمومی را در قسمت خدمات در سبد می‌گنجاند. اصلا لازم نیست ده‌ها واحد آمار گذرانده باشید تا بدانیم در زندگی امروز اینها اریب و انحراف در کاهش نرخ تورم ایجاد می‌کنند!

تورم هزینه‌های فردی و جمعی دهشت‌باری تحمیل می‌کند از مهم‌ترین آنها درمانده کردن پول یک کشور در انجام وظایف و رسالت‌های خود است. تورم بر وظایف چهارگانه پول یعنی: واسطه مبادله بودن آن، وسیله ذخیره ارزش، واحد شمارش بودن آن و استاندارد و معیاری برای پرداخت‌های با تاخیر و آتی یا معوق تاثیرهای معنی‌دار و مهمی دارد. پول به‌عنوان واسطه مبادله به هر چیزی که به‌طور وسیع مقبولیت عام در مبادله کالاها و خدمات در جامعه پیدا کند، اطلاق می‌شود. (یادتان هست «چسب زخم»، «کبریت» و «بلیت اتوبوس» قائم‌مقام پول خرد شده‌ بودند).

حضور و وجود پول به‌عنوان واسطه مبادله امکان انجام معاملات و دادوستدها را فراهم می‌آورد بدون آنکه نیاز به انطباق خواسته‌های دو طرف باشد. واسطه مبادله بودن پول تسهیلگر فعالیت‌های اقتصادی جامعه است و تا زمانی که راننده تاکسی ۱۰هزار تومانی شما را می‌پذیرد و آن را به فروشنده بنزین می‌دهد و او نیز به دیگری و همگان به‌عنوان وسیله پرداخت آن را می‌پذیرند و قبول می‌کنند، این امر حکایت از آن دارد که تورم بر این وظیفه پول (وسیله مبادله) اثر ندارد یا هنوز اثرش معنی‌دار نیست. ولی وقتی تورم از حالت خزنده خود درمی‌آید و دونده می‌شود و سپس افسارگسیخته و چهار نعل می‌تازد اینجاست که اصل قضیه یعنی اعتماد به پول از دست می‌رود و همه به دنبال آنند که یا کالا به کالا و تهاتر کنند یا برای گردش چرخ زندگی و روان‌سازی آن به دنبال وسیله‌ای بگردند. (جانشینی پولی و دلاری شدن اقتصاد از مصادیق بارز این شرایط است.)

 

وظیفه دیگر پول «ذخیره ارزش» (Store of value) است. پول به مثابه یکی از اشکال دارایی، اگر قیمت آن دارایی ثابت باشد، به‌عنوان ذخیره ارزش جذابیت ندارد؛ چراکه درآمدی از آن عاید نمی‌شود و زایشی ندارد؛ ولی اگر قیمت‌های دارایی متغیر باشند، این ارزشش را دارد که بخشی از کل دارایی‌هایمان را به شکل و به‌صورت پول نگه داریم، به مثابه محافظی برای مقابله با ریسک. این یکی از مواردی است که تورم به‌طور آشکار بیشترین اثرگذاری‌ها را دارد. تورم ارزش پول را به نابودی می‌کشاند پس چه توقع داریم آن پول بتواند ارزش چیز دیگری را نگهداری و حفظ و حراست کند! چیزی که امروز قیمت و هزینه معینی دارد فردا قیمت آن بالا رفته است. این امر برای هر چیزی از معامله و دادوستدهایی که با زمان همراه است گرفته تا آنهایی که پرداخت آنها در آینده نیازمند مبلغی پول است، اثرگذاری دارد (نرخ‌های بهره).

 

یکی از نقش‌ها و وظایف پول «واحد شمارش» (Unit of account) و وسیله سنجش ارزش بودن آن است که قراردادها با آن بیان و اظهار می‌شوند و درآمد افراد یا سود شرکت‌ها با آن اندازه‌گیری می‌شود. از کجا بدانیم من و شما زیر خط فقر هستیم. اینجاست که پول به میان معرکه می‌آید. در اقتصاد و کشوری که تورم بالا و نوسانی حاکم است، این پدیده نامبارک و نامطلوب بر سر راه انجام وظیفه پول، به‌عنوان «واحد شمارش» مانع و رادع جدی می‌شود که به باور بسیاری از اقتصاددانان پولی این امر برای حل تقابل بین کارآ بودن و عدالت‌محوری اهداف اقتصاد یعنی «کارآیی و عادلانه» و هدایت و اداره اقتصاد جامعه مضر است. تورم به دو روش و از دو طریق بر این وظیفه پول اثرگذاری دارد: قیمت‌های گوناگون در طول تورم به میزان مختلف تغییر می‌کنند و این امر مقایسه آنها را مشکل می‌سازد. از طرف دیگر، بی‌ثباتی قیمت‌ها داشتن اطلاعات کامل مردم را برای مقایسه‌ها با مشکل جدی روبه‌رو می‌کند.

همچنین تورم بر وظیفه مهم دیگر پول، یعنی «استاندارد و معیاری برای پرداخت‌های آتی و معوق» اثرگذاری دارد. این وظیفه پول به آن معنی است که شما طبق یک پیمان یا قرارداد یا توافق‌نامه بازپرداخت یک بدهی را به‌طور مشخص (یا تلویحی) همراه به استفاده از یک واحد پولی خاص می‌کنید. این وظیفه با وظایف دیگر پول، یعنی وسیله مبادلات و وظیفه دیگر آن یعنی «ذخیره ارزش» متفاوت است. این وظیفه پول وسیله و واسطه پرداخت‌های آتی و آینده مردم (اقساط) را بر پا و برقرار می‌کند. پرداخت‌های معوق و آتی بخشی به قیمت‌ها و وظیفه «واحد شمارش» بودن پول بستگی دارد و بخشی هم به اینکه پول در انجام وظیفه ذخیره ارزش بودن خود با درماندگی مواجه شده یا سربلند است. این به آن معنی است که پرداخت‌های قسطی و آتی مردم وابسته به «نرخ‌های بهره» و «تورم» است.

برای مثال، اگر اول تابستان که نیاز به یخچال بیشتر از پیش خودنمایی می‌کند و به قول اقتصادخوانده‌ها مطلوبیت آن بالا می‌رود، یخچال خانه بسوزد و امیدی به تعمیر چند باره آن نباشد و شما مجبور شوید به فرض ۳۰میلیون تومان صرف خرید یک دستگاه از آن کنید، البته پرداخت به‌صورت آتی و معوق (Deferred payments). فروشنده می‌گوید ما فقط ۲درصد روی این جنس کشیدیم، منظور او ماهانه است! به هر حال با تقریبا بهره ۲۴درصدی سالانه مزبور پرداخت معوق شما ۳۷میلیون و ۲۰۰هزار تومان می‌شود.

این ۷میلیون و ۲۰۰هزارتومان اضافه، برای جبران صبر و مافات تورمی است که در عرض یک‌سال به منافع فروشنده آن یخچال خورده است. خواهید گفت نرخ بهره یا سود واقعی یا پس از تعدیل و اصلاح آن به‌خاطر تورم برای فعالان اقتصاد مهم است، کاملا درست است. اینجاست که در شرایط تورمی فرمول آن است که کالایی را که امروز می‌توانی بخری به فردا موکول مکن و کالایی را که فردا می‌توانی بفروشی امروز نفروش. چه کسی مسوول گسستن این دور و کاستن این فرمول است. آیا امضاکنندگان پای هر قطعه اسکناس؟

دکتر احمد یزدان پناه

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید